شب قدر
سلام جوجوهای من.خوبین فسقلی های مامان؟صبح قشنگتون بخیر!خوب خوابیدین شیرین های مامان؟با اینکه مامانی یک ساعت با تأخیر میاد سر کار توی ماه رمضون ، ولی هنوزم خواب داره . دیشب شب قدر بود . شب ضربت خوردن حضرت علی (ع) ، شب تقدیر و سرنوشت ، شبی که تقدیر یکساله آدم ها رقم می خوره . دیشب نتونستم بیدار بمونم ، چون امروز باید میومدم سر کار ، فردا شب بیدار می مونم و احیاء می گیرم . اونقدر حرف دارم با خدای مهربون که نمی دونم کدومش رو بگم ، چه جوری بگم ؟ صبح خانم اسدی داشت می گفت نی نی دخترخاله ش به دنیا اومده ، دخترخاله ش تقریبا هم زمان با من باردار شده بود . وقتی گفت خودم رو زدم به نشنیدن ، بهش تبریک هم نگفتم ! می دونم . ...
نویسنده :
سمیه مهدی جو
9:15